تا کشیدی عبا به روی سرت
نظر انداختی به دور و برت
یک نفس پاره پاره شد جگرت
جمع کردی در کوچه بال و پرت
سرپا بودی و زمین خوردی
ناگهان یاد مادرت بودی
همه درهای حجره را بستی
روی پهلو گرفته ای دستی
یاد روضه های کربلا هستی
کی گرفتار عده ای مستی؟
بین یک دسته گرگ شیر افتاد
جای تنگی حسین گیر افتاد
لبش از تشنگی تکان میخورد
نیزه او را به هر طرف میبرد
منبع:
http://erfaninejad.blogfa.com
ای ,پاره ,افتادجای ,شیر ,تنگی ,گیر ,افتادجای تنگی ,شیر افتادجای ,گرگ شیر ,تنگی حسین ,حسین گیر
درباره این سایت